سایش :: Cordelia Shirley


سایش

از آخرین باری که اینجا نوشتم، زیاد می‌گذره. من بالاخره فارغ‌التحصیل شدم. سال پیش اپلای نکردم و نمی‌دونم امسال می‌کنم یا نه. آرامشم کمی بیشتر شده و دارم سعی می‌کنم یه ثبات نسبی بدم به زندگیم. افسردگی بیش از هر وقتی داره من رو می‌بلعه و برای اولین بار افکار خودکشی اومده سراغم. تحت درمان روان‌تحلیلگرم. از شرکت استعفاهای متعددی دارم که بی‌سرانجام بود. فعلا هستم و محیط همکاریش برام استعفا رو خیلی کار سختی می‌کنه. با همکارام دوست‌تر شدم. نیکتا ازدواج کرد و تا چند ماه دیگه با همسرش داره می‌ره آلمان تا زیبایی رو برای خودش و غم رو برای من به اوج برسونه. زندگی هر روز عوض می‌شه و ما رو عوض می‌کنه. ما ساییده می‌شیم و من ساییده شدم. یکی از دوستای دبیرستانم -مریم- که سال اول و دوم دبیرستان خیلی تکیه‌گاه مهمی برام بود، شنبه بر اثر ایست قلبی از دنیا رفت. امروز مراسمشه و طاقت رفتن ندارم. دعواها و درگیری‌های نسبتا پیوسته‌ای با خانواده دارم. اضطراب در روزهام بسیار زیاده و تحملم در برابر محیط اضطراب‌اور کمتر از هر وقتی شده.

ما هنوز می‌تونیم منتظر فردای بهتر باشیم؟ نمی‌دونم. اصلا معلوم نیست فردایی باشه یا نه.

خوب که می نویسی هنوز.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
برای خواندن آرشیو به آدرس elusofist.blog.ir مراجعه کنید. :)
Designed By Erfan, Powered by Bayan